تمام حاصلم خون جگر بود
ز هر شاخه هزاران میوه دادم
همانا پاسخت نیش تبر بود
دلم از طفل بر پستان مادر
به دیدار اجل مشتاق تر بود
اگر چه شاخه هایم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تیغ زهر آلود دشمــن
علی یک عمر در کام خطر بود
هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاری تر از این زخم سر بود
به جان فاطمه آن که مرا کشت
نه تیغ ابن ملجم،میخ در بود
توایِ قاتل مرا کشتی نگفتی
علی یک عمر غمخوار بشر بود
زدی شمشیر بر فرق امامی
که حتی مهربان تر از پدر بود