️امشب که شب مبعث احمد باشد⭐️
⭐️مشمول همه عطای سرمد باشد⭐️
یارب چه شود طلوع صبح فردا🌞
صبح فرج آل محمد باشد
عید بزرگ مبعث مبارک😍😊
️امشب که شب مبعث احمد باشد⭐️
⭐️مشمول همه عطای سرمد باشد⭐️
یارب چه شود طلوع صبح فردا🌞
صبح فرج آل محمد باشد
عید بزرگ مبعث مبارک😍😊
از حجابت گرم و جوشان جبهه جنگ است پوشش تو، با جهاد وجبهه همسنگ است
معنی آیات خون را هیچ مـــ ـــی دانی؟ پیک خونین وصیت نامه می خوانـــــی؟
سنگر رزمندگان گلگون و خون رنگ است پشت کردن بر پیام سرخ خون،ننگ است
زمزم عفت زبان و محتوا دامان تو جوشان عهد و میثاق شهیدان را مبر از یادگیرنده ها
قبله، خونین است و از پاکی وضوی ماست خواهرم؛ بیـــــداری تو آرزوی ماست
شهید سجاد پور جباری از جمله شهید نایابی است که خیلی زود حاجات را روا میکند و مریضها را شفا میدهد جوانها را به آرزویشان که ازدواج باشد میرساند که مراسم عقد خودشان را به خاطر حاجت روایی برسر مزارش برگزار میکنند .خیلی خیلی زود حاجات را روا میکند.
تا به امروز نزدیک چهار ماه از شهادتش میگذرد ولی قریب به هزاران حاجات را روا کرده است .خانواده شهید ودیگر دوستان تمایل دارند مزار شهید را به صورت مقبره برای زیارت درست کنند ولی نمیدانند چطور باید اقدام به این کار بکنند. حتی چندین نفر هم خواب دیدند که مزار شهید به صورت مقبره ویا امام زاده بوده است...
ارسالی همسر شهید
#شهیدامنیت_سجادپورجباری
بیان عاشقانه خاطره ای توسط مادر و پدر این شهید والا مقام:
همه زندگی و لحظه لحظه های دیدنش و بودنش و زیستنش خاطره بود وقتی راه می رفت ، می خندید ، نوحه سرایی برای مولایش می کرد ، گریه های شبانه می کرد ، حتی خوابیدنش خاطره بود .
کدام فعل شهید کدام حرکت شاهد و کدام نگاه فانی در حضرت حق شهید خاطره نیست براستی نگاه به عکس او هم عبادت است ، گفتن ، شنیدن ، دیدن و نوشتن از شهید و خاطره های او عبادت و خاطره است ،او رفت ! نه، او ماند و ما رفتیم او در تمام تاریخ انسانیت ماند و ما از تمام انسانیت رفتیم ، ای تمام خاطره ، خاطراتت ماندنی است .
نام شهید : محمود
نام خانوادگی : کرمی مجو مرد
نام پدر: علی
شماره شناسنامه : 20376
سال تولد : 1/11/1345
محل تولد : تهران
میزان تحصیلات : دیپلم
وضعیت تأهل : مجرد
درس محل سکونت : استان تهران شهرری ـ جعفرآباد خیابان مسجد 12 امام پلاک 88
محل شهادت : ماووت عراق تاریخ شهادت : 2/11/66 عملیات : بیت المقدس
محل دفن : بهشت زهرا قطعه : 40 ردیف : 18 شماره : 14
🌹سلام بر مدافعان حرم🌹
🔻گفتم کجا، گفتا دمشق
گفتم چرا، گفتا که عشق
گفتم وَ کِی، گفتا که حال
گفتم بمان، گفتا محال
🔻گفتم مرو، گفتا که لا
برپاست آنجا کربلا
باید ولی یاری کنم
زینب علمداری کنم
🔻گفتم چه داری با حسین
گفتا وفای عهد و دِین
گفتم حرامی بسته راه
گفتا که زینب بیپناه
🔻گفتم که راه چاره چیست
گفتا فقط آزادگیست
گفتم مرو خوبم ز دست
گفتا که زینب بیکَس است
🔻گفتم خطر دارد بسی
گفتا چرا دلواپسی
گفتم که جان باید دهی
گفتا که دارم آگهی
🔻گفتم چرا پس میروی
گفتا به برهانی قوی
گفتم چه آن برهان توست
گفتا همان عهد نخست
🔻گفتم که منظورت چه است
گفتا، ازل، عهد الست
زان دم که گفتیمش بلی
شد سهم شیعه کربلا
🔻او آفرید از اینهمه
ما را به عشق فاطمه
در آن سحرگاه خیال
از ابر عشق و شور و حال
🔻بارید باران از جنون
شد خاک شیعه گِل ز خون
گفتم که یعنی شیعه چیست
گفتا به زهرا واله گیست
🔻گفتم تو را در سینه چیست
گفتا که شور عاشقیست
گفتم که این شور از کجاست
گفتا ز عشق کربلاست
🔻گفتم چه باشد کربلا
گفتا همه عشق و ولا
گفتم چه داری آرزو
گفتا به خون گیرم وضو
🔻گفتم کجا خوانی نماز
گفتا که با مهدی حجاز
گفتم دریغا روی تو
خونین شود گیسوی تو
🔻گفتا خوشا گلگون شدن
چون لاله رنگ خون شدن
گفتم تویی آخر جوان
بهر دل مادر بمان
🔻گفتا که باید رفتنم
گلگونکفن پوشد تنم
گفتم مرو، گفت الوداع
گفتم چرا، گفتا دفاع
🔻گفتم کجا، گفتا حرم
از دختر پیغمبرم
من شیعهام اهل ولا
باید روم تا کربلا
🔻باید که جان بازم به عشق
در کربلایی چون دمشق
من شیعهام لبریز درد
کی من هراسم از نبرد
🔻بر یاس نیلی گشته فام
گیرم عدو را انتقام
گفتم بگو از عشق خاص
گفتا که سیلی خورده یاس
گفتم که محبوبت که است
گفت او که پهلویش شکست
🔻گفتم که زهرا کیست او
گفتا که سیلی خورده رو
گفتم که سیلی زد به او
گفت هر که حیدر را عدو
🔻گفتم بگو اسرار عشق
گفتا که سر بر دار عشق
گفتم تو را کِی عیش و نوش
گفتا علم گیری به دوش
🔻گفتم چرا آشفتهای
گفتا غم بنهفتهای
گفتم بگو بنهفته غم
گفتا حرامی و حرم
🔻گفتم چه بُغضت در گلو
گفتا غم معجر و مو
گفتم چه جویی در دمشق
گفتا که جانبازی به عشق
🔻گفتم مرو با ما بمان
آنجا نمییابی امان
گفتا امان در کربلاست
خوش شیعه را رنج و بلاست
🔻گفتم چه خواهی یاس را
گفتا شدن عباس را
گفتم سرت از تن جدا
گردد به دست اشقیا
گفتا فدای فاطمه
پا و سر و دستم همه
🔻گفتم اگر گردی هلاک؟
صد پاره تن افتی به خاک ؟
گفتا که میگردم شهید
در پیش زهرا روسفید
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
فرازی ازوصیتنامه شهید
اینجانب با آگاهی کامل و برحسب وظیفه شرعی خود ، می دانستم که به جبهه حق علیه باطل بیایم چون این زمان با زمان امام حسین (ع) فرقی ندارد چون امام حسین (ع) بخاطر اسلام و قرآن ، خانواده خود را به اسارت داد... ما هم بخاطر امر رهبرمان به جبهه آمده ام تا وظیفه شرعی خود را انجام داده باشم از خانواده و بستگان خود استدعا دارم که مرا حلال کنند و مرا ناکام نخوانند بلکه به آرزوی قلبی ام رسیدم.
شهید عین الله رمضانی متولد سال1342 روستای پاچی منطقه دو دانگه ساری در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را سپری کرد به علت مشکلات زندگی موفق به ادامه تحصیل نشد و به دامداری مشغول شد در سال 1362 ازدواج نمود و ثمره این ازدواج یک پسر و دختر است. شهید قبل انقلاب به مبارزه با طاغوت پهلوی و پس از انقلاب به مبارزه با تهاجم صدام بعثی پرداخت و در جهاد سازندگی مشغول به خدمت شد. ایشان در تصادف با تراکتور به شدت مجروح و عازم بیمارستان امام ساری شد که خوشبختانه جان سالم به در برد و سرانجام عازم جبهه شد و در تاریخ 3/11/1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
ارسالی فرزند شهید
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
جنازه پسرشونُ که آوردند
چیزی جزء دو سه کیلو استخون نبود
پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوری ها !!!
دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادِش
رهسپاریم با ولایت تا شهادت........
در مرد ها....
یه حسی هست که اسمشو میذارن غیرت !
و به همون حس در خانمها میگن حسادت !
امــــا من به هردوشون میگم عشق !
تا « عاشق » نباشی و طرف مقابلت رو از ته دلت دوست نداشته باشی نه غیرتی میشی نه حسود
رهسپاریم با ولایت تا شهادت......
هرعقیده ای هم که داشته باشی اینها سزاواراحترام هستن تاابدبه آنهاییکه وقتی بی آب شدندقمقمه هاراخاک کردندتاکمتربه یادآب بیفتندمدیونیم... و تو ای خواهر دینی ام! چادر سیاهی که تو را احاطه کرده از خون سرخ من کوبنده تر است. شهید عبدالله محمودی باخلوص نیّت واردشوید این خانه پرز عِطرخــداست حرف دل رابشنـوید آنچه گفتنی ست ازشهداست عشق رابا خون خود کردند معنا شهدا! خویش را بردند به اوج عرش اعلا شهدا! نکند شویم مدیون شهدا حرفهادارندباماآن آلاله ها چه کردیم بعدِآنها،دردین خدا، آن ها که بودند همدم جبهه ها دوستان یادتان باشدکه ماشرمنده ایم بی یاد شهداهرچه داریم درزندگی بازنده ایم
رهسپاریم با ولایت تا شهادت......
یاران شتاب کنید... گویند قافله ای در راه است