پلاک خاکی

این وبلاگ برای شهدان ساخته شده است.

پلاک خاکی

این وبلاگ برای شهدان ساخته شده است.

پلاک خاکی

ما در این سایت به شهدان دفاع مقدسمان میگوییم که همیشه ما پشت شما هستیم.
هزینه کپی برداری: یک فاتحه برای گذشتگان و شهدا.

آخرین نظرات
نویسندگان

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

با قایق گشت میزدیم..

با قایق گشت می زدیم. چند روزی بود عراقی ها راه به راه کمین می زدند به مان.


 سر یک آب راه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و احوال.


پرسید « چه خبر؟ »


- آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم. 

مراقب بچه ها باشیم. عصر که می شه، می پریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا می خوریم.» 


پرسید « پس کی نماز می خونی؟ »


گفتم : « همون عصری. » 


گفت : « بیخود. » 


بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. 

همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم. 


شهید حسین خرازی 




رهسپاریم باولایت تا شهادت.......

Pellakekhaki.blog.ir

  • شهید گمنام
  • ۱
  • ۰

شهید عین الله رمضانی

فرازی ازوصیتنامه شهید

     اینجانب با آگاهی کامل و برحسب وظیفه شرعی خود ، می دانستم که به جبهه حق علیه باطل بیایم چون این زمان با زمان امام حسین (ع) فرقی ندارد چون امام حسین (ع) بخاطر اسلام و قرآن ، خانواده خود را به اسارت داد... ما هم بخاطر امر رهبرمان به جبهه آمده ام تا وظیفه شرعی خود را انجام داده باشم از خانواده و بستگان خود استدعا دارم که مرا حلال کنند و مرا ناکام نخوانند بلکه به آرزوی قلبی ام رسیدم.

    شهید عین الله رمضانی متولد سال1342 روستای پاچی منطقه دو دانگه ساری در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را سپری کرد به علت مشکلات زندگی موفق به ادامه تحصیل نشد و به دامداری مشغول شد در سال 1362 ازدواج نمود و ثمره این ازدواج یک پسر و دختر است. شهید قبل انقلاب به مبارزه با طاغوت پهلوی و پس از انقلاب به مبارزه با تهاجم صدام بعثی پرداخت و در جهاد سازندگی مشغول به خدمت شد. ایشان در تصادف با تراکتور به شدت مجروح و عازم بیمارستان امام ساری شد که خوشبختانه جان سالم به در برد و سرانجام عازم جبهه شد و در تاریخ 3/11/1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

ارسالی فرزند شهید 

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

  • شهید گمنام
  • ۱
  • ۰

شهید عبدالله محمودی

هرعقیده ای هم که داشته باشی این‌ها سزاواراحترام هستن تاابدبه آنهاییکه وقتی بی آب شدندقمقمه هاراخاک کردندتاکمتربه یادآب بیفتندمدیونیم... و تو ای خواهر دینی ام! چادر سیاهی که تو را احاطه کرده از خون سرخ من کوبنده تر است. شهید عبدالله محمودی باخلوص نیّت واردشوید این خانه پرز عِطرخــداست حرف دل رابشنـوید آنچه گفتنی ست ازشهداست عشق رابا خون خود کردند معنا شهدا! خویش را بردند به اوج عرش اعلا شهدا! نکند شویم مدیون شهدا حرفهادارندباماآن آلاله ها چه کردیم بعدِآنها،دردین خدا، آن ها که بودند همدم جبهه ها دوستان یادتان باشدکه ماشرمنده ایم بی یاد شهداهرچه داریم درزندگی بازنده ایم

رهسپاریم با ولایت تا شهادت......

  • شهید گمنام
  • ۱
  • ۰

                               یاران شتاب کنید... گویند قافله ای در راه است

که گنهکاران را در آن راهی نیست،
آری گنهکاران را راهی نیست،
اما پشیمانان را می پذیرند!


شهید سید مرتضی آوینی
رهسپاریم با ولایت تا شهادت........
  • شهید گمنام
  • ۰
  • ۰

اینم

بخشی از وصیت من و داداش منصور

 به شما امت حزب الله

برادران از خودتان مراقبت کنید،منافقان را یارای حرکت ندهید و کارهای تان را با اشتیاق انجام دهید با آمریکا روبرو شویم

به شما مسؤلین،

که شما ها تنها نیستید از شما۳۶ میلیون ملت مراقبت می کنند.


              شهید حسین اسماعیلی

این دنیا دنیای زود گذری است بیاییم و این فرصتهایی را که همچون ابر می گذرد،استفاده لازم و مطلوب را ببریم.بیاییم اگر تا حالا نبوده ایم حالا باشیم

  شهید منصور اسماعیلی


💢رهسپاریم با ولایت تا شهادت.....

  • شهید گمنام
  • ۰
  • ۰

بسم الله ارحمن الرحیم

ما را مدافعــــــــــان حــــــــــــرم آفریــــــــــده انــــــــــــــد

ابراز خوشحالی سردار سلیمانی به منا سبت تولد او و تبریک فرزند شهید علی زاده اکبر با پیامک:

پیا مک فرزند شهید علی زاده اکبر به مناسبت تبریک زادروز سردار حاج قاسم سلیمانی به دست او رسید.

سردارسلیمانی هم در جواب گفته است که : بسیار خوشحالم که کسی مثل شما پیام تبریک تولدم را به من میدهد. دوست دارم برایت جایزه ای بخرم و به خانه شما بیایم.

متن پیام:

سلام سردار من مهدی زاده اکبر هستم از طرف سه فرزند شهید تولد شما را تبریک می گوییم..مهدی زاده اکبر،رضوانه باغبانی،فاطمه زاده اکبر مبارک باشه

شهیدمدافع حرم علی اکبر زاده

تیپ 21 امام رضا(ع) نیشابور


💢رهسپاریم با ولایت تا شهادت.....

  • شهید گمنام
  • ۰
  • ۰

سال پیش مثل همچین روزی بود یعنی هجدهم اسفند... ساعت دو بعد از ظهر بود که سید جلال اومده بود خونه ما،،،

اون روز خونواده ناهار خورده بودند جز من.دیگه داشتیم میخوابیدیم که داداش اومد.

گفت ناهار هست؟؟؟

مادر ما هم گفت اره محسن ناهار نخرده فک کنم ته قسمت بیه ((((آره محسن ناهارش و نخورد فک کنم قسمت تو بود)))

مام نشستیم پیش داداش

آخه زن داداش خونه نبود اون روز (ایام خونه تکونی، بود خونه مادرش برای کمک)

عجله داشت گفتیم چه خبر گفت میخوام برم اون طرف،،، گفتیم کجا گفت اون طرف دیگه،،،فک کردیم میره سامرا، گفتم داداش عراق سرش و با خنده تکون داد به نشانه تایید.

امکان نداشت ماموریت بره و به کسی چیزی بگه

خلاصه ناهارشو خورد (سهمیه من بود البته_یه روزی حقم و ازش میگیرم بالاخره)

رو بوسی کردیم و اومد پیشیونی بابا رو که خواب بود بوسید و رفت...

خیلی فرق داشت.

ما هم پشت سرش تا دم در رفتیم و این عکس و گرفتیم یواشکی به مادر گفتیم شاید داداش شهید شد، خدارو چی دیدی میخوام آخرین عکس و خودم ازش داشته باشم.(یه اخم هم تحویل ما داد)


آره امروز بود که داداش رفت که رفت

تا اینکه سی و هفت هشت روز بعد شهادتش فقط لباس های داداش برامون آوردن،،،، هنوزم منتظریم

،

،

💢رهسپاریم با ولایت تا شهادت.....

دیروز 93/12/18

یک سال گذشت

امروز 94/12/18

  • شهید گمنام