پلاک خاکی

این وبلاگ برای شهدان ساخته شده است.

پلاک خاکی

این وبلاگ برای شهدان ساخته شده است.

پلاک خاکی

ما در این سایت به شهدان دفاع مقدسمان میگوییم که همیشه ما پشت شما هستیم.
هزینه کپی برداری: یک فاتحه برای گذشتگان و شهدا.

آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پلاکی در دل خاک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

‍ بسم رب الشهدا والصدیقین 

برادر رشیدم میگویند باور کنم که دیگر نیستی 

 باور کنم که دیگر رفته ای 

اما باتمام 

ناباورانه ام حساب ندیدنت رانمیدانم 

نمیدانم چند ماه است به آغوش نکشیدمت 

نمیدانم آخرین باری که دستای مردانه ات را بوسیده ام کی بود 

هیچ کدام را هنوز بعد از یکسال بخاطر نیاوردم 

اسمش شد ه یکسال ولی تو بیشتر از اینها مدافع شده بودی ومن ندیدمت ....

انگار حافظه ام را بعد از پر کشیدنت ازدست داده ام فقط یادم مانده که هنوز منتظرت هستم 

هنوز دستان مردانه ات را میخواهم تا باز به مزاح به سمت من دراز کنی تا ببوسمش 

هنوز منتظرم تابیایی وباز رفتنت را به رسم آمدنت به تآخیر بیاندازم 

گاهی از شوق آمدنت 

به در خیره میشوم ...

نمیدانم چرا ....

ولی امید دارم 

فقط یادم مانده تو میایی 

اما نمیدانم .....

کی...

کاش همه بگویند که تو می آیی ....

بمناسب سالروز آسمانی شدن برادر 

دلنوشته خواهر شهید قدیر سرلک

  • شهید گمنام
  • ۱
  • ۰

پدر سبُک بود!!

چقدر شیرین بود، پدر هر وقت از جبهه به مرخصی می آمد، کودک را بلند می کرد و در آغوش می گرفت و شروع می کرد با او کشتی گرفتن، کودک هم می خواست پدر را بلند کند، وقتی دست های کوچش را دور پاهای پدر حلقه کرد تا بلند کند زورش نرسید. با خود گفت حتماً چند سال بعد می توانم. سی سال گذشت؛ روزی که در معراج شهدا برای تحویل گرفتن پیکر مطهر پدرش رفته بود توانست پدر را بلند کند. پدر سبک بود! به سبکی یک پلاک و چند تا تکه استخوان و یک سر بند یا زهرا(س).1

1) ناصر کاوه


منبع: کشکول دفاع مقدس ص11

  • شهید اهل قلم